غذا ، دعا ، عشق

عادت و وابستگی، دستمایه ی تمام داستان های عشق های شیدایی ست. عشق شیدایی زمانی به وجود می آید که آنچه به آن عشق می ورزید، مستتان کند؛ مانند داروی توهم زایی که زمانی فکر نمی کردید جرات مصرفش را داشته باشید و حالا بعد از مصرفِ آن، هیجانی رعدآسا و افسار گسیخته را تجربه می کنید. بار دیگر با عطشی سیری ناپذیر هوس می کنید قرص دیگری مصرف کنید و اگر مصرف نکنید، بیمار و مجنون می شوید و احساس پوچی می کنید. بعد با بدنی رنجور و لرزان گوشه ای می نشینید و اسباب و اثاثیه و حتا روحتان را می فروشید تا فقط یک بار دیگر مواد مصرف کنید... فرض کنید چیزی که به آن معتاد شده اید، فردی است که دوستش دارید. او به گونه ای به شما می نگرد گویی هرگز شما را نمی شناخته و دوستتان نداشته است. جالب اینجاست که او را مقصر تمام دردها و رنجتان می دانید... منظورم این است که... نگاهی به خودتان بیندازید! وقتی به کسی معتاد می شوید، خود را فردی بیگانه و رقت انگیز خواهید یافت!..
#
مرتاضانِ هندی می گویند ناخشنودی و غم بشر حالت ساده ای از تشخیص نادرست هویت اش است. ما احساس بدبختی می کنیم، زیرا فکر می کنیم تنها ما هستیم که با ترس، خشم و مرگ دست و پنجه نرم می کنیم. ما به اشتباه می پنداریم که نقص ها و محدودیت هایمان به کل ِ طبیعت و سرشتمان تعمیم داده می شود. قادر نیستیم ویژگی الهی درونی مان را تشخیص دهیم. ما درک نمی کنیم. اما پیش از آنکه به این حقیقت پی ببریم، احساس ناامیدی و ملال می کنیم..
بعدها فهمیدم که سکوت و تنهایی، تمرینات روحی شناخته شده و فراگیرند. وقتی قوانین حرف زدن را می آموزی، در می یابی که نباید انرژی ات را برای حرف زدن هدر بدهی و به جای صلح و آرامش، دنیا را از کلمات مختلف پُر کنی...
#
مردم بالی معتقدند که چهار برادر نامرئی، هنگام تولد همراه ما هستند که با ما به این دنیا می آیند و در تمام مراحل زندگی، مراقب و محافظ ما هستند. حتا وقتی بچه در رحم مادرش است، چهار برادر مراقبش هستند... کودک از همان ابتدا به طور غریزی می داند که هرجا برود، چهار برادر نامرئی مراقبش هستند. برادران از چهار فضیلتی که هر کسی نیاز دارد تا در زندگی به امنیت و خوشبختی برسد، بهره مند هستند: هوش، رفاقت،قدرت و استعداد شاعرانه. وقتی کودک بزرگ می شود و می میرد، روح چهار برادر نیز به روح او خواهد پیوست و او را به بهشت می برند...
#
ما شخصیتی از همسرانمان خلق می کنیم و از آنان می خواهیم همانگونه که ما می خواهیم باشند، و وقتی از ایفای نقشی که برایشان در نظر گرفته ایم سر باز می زنند، احساس شکست و ناامیدی می کنیم..
#
هر شهری بیانگر واژه ای است که ویژگی اغلب ساکنینش را توصیف می کند. اگر به هر شهری که می روی، بتوانی افکار مردمی که در خیابان از کنارت می گذرند را بخوانی، در می یابی که اغلب آنان به یک چیز فکر می کنند. فکری که در بین اغلب مردم مشترک باشد، همان معنا و پیامی است که شهر به جهانیان بیان می کند. اگر پیام فردیِ تو با پیام شهری خاص تطابق نداشته باشد، تو احساس می کنی که به آنجا تعلق نداری...
#
گسترش و شکوفایی استعدادهای انسانی، ارزشمندترین اتفاق های دنیاست. حتا اگر زندگی تنها برای یک بار به گونه ای رقم بخورد که کسی نباشی جز خودت...
#
Om
Na
Mab
Shi
Va
Ya
Om Namab Shivaya
الوهیتی را که در درونم سکنی دارد، محترم می شمارم.
#
وقتی سرنوشتِ ارتباطی مشخص می شود، تنها عشق و امنیت است که به یادگار می ماند...
#
ما همواره در جای دیگری به دنبال خوشبختی می گردیم. غافل از آنیم که گنجینه ی خوشبختی در درون خود ماست. اما برای آنکه به این سطح از خوشبختی و شادی دست یابیم، باید افکار خود را تسکین دهیم و آرزوهای گذشته را کنار بگذاریم و به سکوتِ قلب مان پناه آوریم...
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۴۶ ق.ظ توسط شین.ر.
|