مثل آب برای شکلات

دیگر هیچ چیز نمی توانست بر احوال سابق بماند. تیتا با تمام جسم خود دریافت که چگونه آتش عناصر را دگرگون می کند، چگونه یک چانه آرد ذرت به یک گرده نان تبدیل می شود و چگونه جانی که از عشق گرما نیافته، از زندگی خالی ست...
#
هر یک از ما با یک عدد قوطی کبریت در وجودمان متولد می شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریت ها را روشن کنیم؛ برای اینکار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی می آید که دوستش داریم؛ شمع می تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریت ها را مشتعل می کند. برای لحظه ای از فشار احساسات گیج می شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را در بر می گیرد که با مرور زمان فروکش می کند، تا انفجار تازه ای جایگزین آن شود.
هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه میدارد... آن آتش، غذای روح است. اگر کسی به موقع در نیابد که چ چیزی آتش درون را شعله ور می کند، قوطی کبریت وجودش نم بر می دارد و هیچ یک از چوب کبریت هایش هیچوقت روشن نمی شود.
اگر چنین شود، روح از جسم می گریزد و در میان تیره ترین سیاهی ها سرگردان میشود. بیهوده می کوشد برای سیر کردن خود غذایی بیابد، غافل از اینکه تنها، جسمی که سرد و بی دفاع بر جا گذاشته قادر بوده غذا تهیه کند. همین و بس...
#
... به همین دلیل باید از افرادی که نفسی سرد و افسرده دارند، پرهیز کنیم. حتی حضورشان هم می تواند شعله ورترین آتش ها را خاموش سازد...با فاصله گرفتن از اینجور آدمها، آسانتر می توانیم آتش درون جانمان را از فرو مردن محافظت کنیم...
#
... راه های زیادی برای خشک کردن یک قوطی کبریت نم کشیده وجود دارد. اما باید اول ایمان بیاوریم که راه علاجی هست...
#
... فقط باید مواظب باشی که کبریت ها را یکی یکی روشن کنی. اگر یک احساس قدرتمند همه را به یکباره شعله ور سازد، نوری چنان خیره کننده تولید می کند که چه بسا روشنایی اش در ماورای دید طبیعی ما قرار می گیرد. آنوقت دالانی نورانی در برابر چشمانمان پدیدار می شود، گذرگاهی را که از لحظه ی تولد به فراموشی سپرده بودیم نشانمان می دهد و به سر منزل مقصود نزد ملکوت اعلی فرامان می خواند.روح آدمی همیشه در آرزوی بازگشت به سرمنزل خویش است. ترک کالبد خاکی...
#
بسیار انگشت شمارند کسانی که آرزوهایشان را به هر قیمت که شده برآورده می سازند و برای اینکه آدمی مسیر زندگی اش راخودش تعیین کند، به نیرویی فراتر از تصور نیاز دارد...
